تک و تنها

تنهایی

  

عجب داغِ تنم بی تو، میگن تب دارم انگاری

همین دیشب، پزشکم گفت: زیادی استرس داری



یقین دارم تو می دونی ، چه حالی دارم این روزها

مثه امروزی که بی تو ، مبدل میشه به فردا



گلوم دردِ بدی داره ، دارم انگار خفه میشم

تو هم نیستی که تو این حال ، بشینی لحظه ای پیشم



بدور از چشم تو چشمام ، مرتب خیسه بارونه

چقدر خستم از این روزها از این تقدیر وارونه



دلم میخواست می فهمیدم که مثل من تو دلتنگی؟!

مثه من خسته و تنها، تو هم داغون از این جنگی؟!



بمیرم من، چرا پاهات ، مثه من داره میلرزه

میگی لعنت به این دنیا ، که یک ارزن نمی ارزه



همه درد و بلای تو ، برای من ، گلِ نازم

نگو دیگه دارم بی تو ، همه دنیامو می بازم



آره مجبور بودیم ما ، بزار دنیا خوشش باشه

همین دنیا که هرلحظه ، داره عشقی رو می پاشه



اگرچه حالِ من خوش نیست ، مثه جون کندنِ اما

دلو خوش کرده ام با این ، که تو سهمِ منی تنها



داری میری ، دارم میرم ، داریم دق می کنیم با هم

دیگه حتی نمیشه زد ، دل خون رو به دریا هم



من امشب تشنه مرگم ، نمی خوام صبحِ فردا شه

دیگه هیچ کس نمیتونه ، مثه تو ، تو دلم جاشه

نوشته شده در سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 20:23 توسط تک و تنها| |


Power By: LoxBlog.Com